سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۶:۰۰ 6 سال پیش
معمای شکار در ایران با حضور موافقان و مخالفان صدردرصدی شکار؛
جنگ شکار در ایران
عصر سفر- مخالفان: نابودی حیاتوحش با 3 میلیوناسلحه مجاز و سهمیه 300میلیون فشنگ آغاز شده است - موافقان: با بستن مسیر شکار قانونی، گونههای حیاتوحش توسط شکارچیان متخلف نابود میشوند.
سرویس : اخبار
به گزارش پایگاه خبری «عصر سفر» به نقل از روزنامه همشهری، جنگ شکار در ایران آغاز شده است. موافقان شکار قانونی در جمع شکارچیان حرفهای و تورآوران شکار به ایران و مخالفان شکار در میان حامیان و هواداران محیطزیست، جدال لفظی بر سر شکار را تا به آنجا رساندند که دامنه آن به روزنامه همشهری رسید و موافقان و مخالفان شکار در میزگرد این روزنامه در مشاجرهای لفظی تا آستانه برخورد فیزیکی با یکدیگر نیز پیش رفتند. شکار، یکی از جدال برانگیزترین موضوعات در محیطزیست و حیات وحش ایران است. موافقان شکار میگویند، سازمان حفاظت محیطزیست باید با هموار کردن مسیر شکار قانونی و اجرای قانون شکار در کشور درهای بسته شکار قانونی در کشور را بگشاید، تا علاوه بر برقراری تعادل در حیات وحش، ارزآوری به کشور انجام شود. آنها معتقدند مسیر شکار غیرمجاز که به قتل عام گونههای حیاتوحش منتج شده است با بسته ماندن درهای شکار قانونی هموارتر شده است. در آن سوی میز، هواداران محیطزیست و مخالفان صد درصدی شکار در ایران نشستهاند که معتقدند، طبیعت کار خود را در حفظ چرخه حیات وحش یا حذف گونهها انجام میدهد و با کاهش گونههای حیات وحش در ایران، شکار توجیه منطقی ندارد. آنها میگویند، نگاه اقتصادی به موضوع شکار همچون چشاندن زهر به حیات وحش ایران است. حامیان حیاتوحش شکارچیان مجاز و غیرمجاز و حتی تورآوران شکار به ایران را متهم به «خون فروشی» در حیات وحش ایران میکنند. هر دو گروه اما معتقدند، شکار در ایران به موضوعی مافیایی تبدیل شده است که باید به دنبال ریشههای آن بود. روزنامه همشهری حالا جعبه پاندورای شکار در ایران را گشوده است و موافقان و مخالفان شکار در میزگرد این روزنامه دو نگاه کاملا متضاد و متفاوت در حفظ یا نابودی حیاتوحش ایران را به چالش گذاشتند. در این میزگرد چالشی که 20دقیقه از آن به دلیل درگیری لفظی شدید میان دعوتشدگان مختل شد، «هاشم اسدزاده رجی»، بنیانگذار صنعت شکار در ایران حضور داشت، او با نامه رایزنی فرهنگی ایران در ایتالیا در سال 69 و طرح این پرسش از سوی رایزنی که پرنده ابیا (گونه تیزپرواز مورد علاقه ایتالیاییها برای شکار) چیست؟ تحقیقات در مورد شکلگیری صنعت شکار و برپایی تورهای شکار و طبیعت را آغاز کرد و کانون شکار ایران شکل گرفت. «اسرافیل شفیعزاده»، دکترای اقتصاد گردشگری از اسپانیا و «محمدحسن کرمانی» از موافقان بازگشایی مسیر شکار قانونی در ایران نیز در سوی موافقان شکار نشستند تا تمام قد از شکار قانونی در ایران دفاع و فعالان محیطزیست را به چالش بکشند. در سوی دیگر «محمدعلی یکتانیک» از مخالفان سرسخت شکار، دانشآموخته مهندسی محیطزیست و سرپرست گروه امداد و نجات حیاتوحش ایران که دورههای تخصصی حیات وحش را در انگلستان و نامیبیا در آفریقا گذراند ایستاد، تا تمام قد به مخالفت با شکار بپردازد و از واژه «خونفروش» برای مدافعان شکار در ایران استفاده کند و بگوید که «هر صبح، صدای شکستن استخوانهای خود را با مشاهده در اضمحلال محیطزیست ایران می شنوم.»
همشهری ازحاضرین در میزگرد پرسیده است، آیا با این دیدگاه که شکارکشهای متخلف و شکارچیهای قانونی و حتی افرادی که از صنعت شکار ارتزاق میکنند و تورآوران شکار، جنایتکار علیه حیاتوحش ایران و در نابودی محیطزیست کشور سهیم هستند؟ آیا مسیر شکار قانونی باید در ایران باز باشد یا آنکه باید با توقف شکار فرصت تنفس به حیات وحش ایران داده شود؟
هاشم اسدزاده: کسانی که سازمان حفاظت محیطزیست را ایجاد کردند، شکارچی بودند. شکارچیهای دلسوزی که دلشان برای حیات وحش میسوخت آمدند و کانون شکار را ایجاد کردند. بعد از سالها این کانون تبدیل به سازمان حفاظت محیطزیست شد. پس شکارچیها بودند که برای وجود شکار بحث صیانت از شکار را بهوجود آوردند و در چرخه حیات وحش کشور نقش مؤثر ایفا کردند. بعدها هم که شکارچیان قانونمند شکل گرفتند، تشکلهایی نیز ایجاد شد که منجر به ورود شکارچیان خارجی به کشور شد. تمام سنگ بنای این اقدام نیز برای حفاظت و پس از آن بهرهبرداری از حیات وحش بود. شکارچیان واقعی و دوستداران واقعی حیات وحش نیز در همین مسیر گام برمیدارند.
محمدعلی یکتانیک: سالها پیش شکارچیان بنای سازمان حفاظت محیطزیست را با سازمان شکار و صید گذاشتند. اتفاقا خسران همان دیدگاه را هم میدهیم. یعنی جانورانی که قابل شکار هستند و بهعنوان نماد حفاظت از ایران معرفی شدند درحالیکه حتی جلبکها ، خزهها و گلسنگها هم در طبیعت کارکرد دارند. اینکه صرف محیطزیست ایران را در سمدارها و حیوانات قابل شکار ببینیم و بعد منوط کنیم که اگر آن ها را شکار نکنیم ارزآوری نکردهایم و فرهنگ وارد کشور نکردهایم، این اتفاقا یک دیدگاه سخیف نسبت به طبیعت است. ما با یک اکوسیستم مواجه هستیم و کشوری هستیم که اقلیمهای مختلف دارد. اگرچه تمام آنها در حال نابودی هستند. اما هنوز در زمانی هستیم که بین مرحله استقرار و انهدام هستیم و هنوز فرصتهای آخر حفظ میراث طبیعی را داریم. بنابراین با این صحبتها و مقایسههای خارج از اعراب که ایران را با آفریقا ، فرانسه و سوئیس و حتی ترکیه و پاکستان مقایسه کنیم از واقعیت دور شده و در واقع انکار کردهایم. حیات وحش ایران امروز در سراشیبی نابودی است و شکار مانند هل دادن اضافی است. بنده صددرصد با شکار مخالف هستم. اما با یک برنامهریزی درست میشود یک منطقهای را حفاظت کنیم و بعد برداشت کنیم بدون اینکه آسیبی به جمعیت گونهها بزنیم یا ظرفیت بورد را درنظر نگرفته باشیم و تبعات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آنرا نادیده گرفته باشیم. در این شرایط اصلا ما هم حاضریم بگوییم سالی صد تا گوزن برای گوشت فروشی بزنند و حتی 5 گوزن را هم توریستهایی که آقای اسرافیل شفیعزاده میآورد، بزنند. چون در آنصورت خیالمان راحت است که 95 راس را حفظ کردهایم و اطمینان داریم که گونهها در سراشیبی سقوط قرار نگرفتهاند. سازمان جهانی حفاظت از طبیعت هرگز نگفته است که شکار به درد طبیعت میخورد. بلکه گفته است، درصورتی که حفاظت درست انجام شود، شکار میتواند بهعنوان ابزار حفاظت استفاده شود. پس مخفف کردن جملهها فریبکاری است. سازمان جهانی حفاظت از طبیعت هرگز نگفته است شما وقتی 90درصد تالابهای کشورتان را خشک کردید، وقتی بیماریها به جان حیاتوحشتان افتاده است، وقتی دست قاچاق حیات وحش را صددرصد بازگذاشتهاید، وقتی سازمانی دارید که یک دهم استاندارد جهانی در خشکی و یک بیستم استاندارد جهانی در تالاب و صفر در دریا محیط بان دارد، بیایید شکار را رونق بدهید و بگویید شکار افتخار است. شما تیر خلاص را زدهاید. صندوق جهانی محیطزیست بهار امسال گزارشی منتشر کرد و چند عامل را بهعنوان عامل اصلی انقراض گونهها در جهان منتشر کرد. شکار و تخریب زیستگاه در کنار هم قرار گرفتند. ما در ایران شکار را در ردیف اول نابودی حیات وحش کشور داریم. در ارتفاع 2500متری بالای کوهها جاده، دام، صنعت و پتروشیمی نداریم. چرا حیات وحش نداریم؟ چون نابود شده است. چون دست شکار در ایران باز بود و اصلا چیزی به نام ممنوعیت شکار نداریم. من مخالف شکار هستم و درکی از اینکه شما یک حیوان را ناقص و کور کنید و بکشید و بعد هم لذت ببرید ندارم. اتفاقا من هم اسمش را میگذارم خونفروشی. اما با واقعیتی در داخل کشور خودمان روبهرو هستیم. از نظر مدیریتی حتی خودمان را با ترکیه و پاکستان هم نباید مقایسه کنیم. در این شرایط من شکار را جنایت میدانم. حتی اگر سازمان جهانی حفاظت از طبیعت وحی منزل هم باشد و گفته باشد بیایید شکار کنید و پول درآورید، من نمیپذیرم. هرچند که این طرحها هم شکست خورده است. بوتسوآنا نخستین کشوری بود که شکار تروفه فیلها را برای نجات آنها ممنوع کرده است. این گزارش در سایت نشنال جغرافی وجود دارد. آنها از جمعیت میلیونی فیلها به 400هزار فیل در سال2009 میلادی رسیدند و بعد گفتند ما در چند کشور از جمله در زیمبابوه، آفریقای جنوبی ، نامیبیا و بوتسوآنا شکارچیان خارجی را برای شکار فیلهای تروفه بیاوریم و از پول آنها برای نجات فیلها استفاده کنیم. در برخی کشورها بعد از چند سال تا 60درصد جمعیت فیلها کاهش یافت. بنابراین اینها طرحهای شکست خورده است. ما دیگر نمیتوانیم این اشتباهات را تکرار کنیم. در همان اروپا که مصداق همه شکارچیان است که در فلان نقطه دارند چندهزار شوکا و گوزن شکار میکنند، اصلا چیزی به نام طبیعت باقی نمانده است. صدها سال است که مراتع آنها از بین رفته و فقط یک ظاهر سبز از آن باقیمانده و تنوعشان از بین رفته است. در اروپای غربی، عمده گوشتخوارها فقط روباهها هستند و خرس را هم 800سال پیش منقرض کردند. پلنگ را قرنها پیش منقرض کردند. گرگ خاکستری اروپایی را بارها منقرض کردند و دیگر لکه به لکه میتوانید جمعیت آنها را روی نقشه حیات وحش اروپا دنبال کنید. به همین دلایل است که جمعیت علفخوارهایشان زیاد شد و حالا میتوانند برداشت کنند. ما که نمیتوانیم این الگوی اشتباه را مدنظر قرار دهیم. چون سمدارهایمان را هم داریم در کنار پلنگ ، گرگ و کفتار از دست میدهیم.
محمدحسن کرمانی: از چند جنبه باید به موضوع شکار در ایران نگاه کرد؛ فقهی، جهانی، وضعیت داخلی و نیز مغلطهای که دوستان میکنند و ته حرفشان به جایی نمیرسد. اولا مگر محیطزیست فقط همین به قول خودشان چهارتا سمدارهایی هستند که ما داریم. راجع به بقیهاش چه کارهایی کردند؟ اصلا مگر شکارچی اینها را از بین برده؟ کوهها را شخم زدند و کارخانه درست کردند. مگر شکارچی نسل حیوانات را از بین برده؟ علت مهاجرت گونهها چه بوده و کجا رفتهاند؟ مگر چقدر شکارچی داریم؟ مگر خرس ، کفتار و شغال هم جزو شکار هستند که شکارچیها از بین برده باشند؟ خیر! شما فقط سبب شدهاید راه قانونی و عاقلانه شکار بسته شود و قاچاقچی به جان شکارگاهها بیفتد و گونهها را درو کند. چون منافعشان در این است. چون باید یوزپلنگ و خرس شکار کند و پوستش را بفروشد. مگر کشور ما اصلا جای شکار پلنگ است؟ کسی برای شکار پلنگ اینجا میآید؟ چگونه است که یک مرتبه یک کلیپ میآید که چند قلاده یوزپلنگ را درو کردهاند؟ شکارچی این کار را کرده است یا قاچاقچی؟ چهکسی راه شکار قانونی را بسته است؟ دوستان که اینقدر ناراحت هستند، به آنها میگوییم اصلا با حیات وحش کاری نداشته باشید. ماهی هم نگیرید و مرغ و گوسفند هم نکشید.
محمدعلی یکتانیک: این سفسطه است.
محمدحسن کرمانی: این سفسطه نیست.
محمدعلی یکتانیک: این یعنی مغلطه.
محمدحسن کرمانی: من که اصلا در صحبت شما دخالتی نکردم. شما اجازه بدهید حرف من تمام شود بعد به سفسطهاش میرسیم. در فلسفه میگوییم حکم الامثال فیما یجوز و مالایجوز سواء. شما میگویید سفسطه است؟ شما برو بزن تو سر فلاسفه. این قاعده فلسفه است. حکم چیزهای مشابه در اموری که مجاز و غیرمجاز است یکی است. شما همانقدر که حق نداری کل را بکشی گوسفند را هم نکش، چرا برای شکمت از گوشت آن نمیگذری؟ بعد چهکسی رفته برای قصابی بزکوهی زده است؟ گونههایی در طبیعت ایجاد میشوند که شکارچی حرفهای آخرین گونهای که باید از چرخه طبیعت خارج شود را میخواهد. بابت آن پول هم میدهد. کسی که گوشت میخواهد اصلا گوشت این گونه به دردش نمیخورد. شما بروید یقه قصاب را جای دیگری بگیرید. چون گوشتش باید گوشت شیشک باشد. آن گوشت گوشت هیچک است. آن شکارچی، شاخ گونه را میخواهد. شما میخواهید این شاخ 5هزار یورویی بیفتد در خاک بپوسد و از بین برود. کشورهایی که عاقل هستند این کار را نمیکنند. شما در تولید چه کار کردهاید؟ شما مگر نمیخواهید محیطزیست را حفظ کنید؟ چقدر رفتید مناطق حفاظت شده ایجاد کردید؟ چقدر تولید کردید و بعد برداشت کردید؟ فرض کنید گونههای حیات وحش همینطور زیاد شوند. میخواهند بیایند در تهران زندگی کنند؟ اصلا شما فکر کنید خرس را تکثیر کنیم. میخواهیم صادر کنیم؟ یک فکری باید برایش بکنیم. شما میگویید شکارگاهها توان کنترل هم ندارند. گله میمیرد و کرم میگذارد. دوستانی که اینقدر ناراحت هستند چه کردند برای محیطزیست؟ شما برای حفاظت درختها، کوهها، تالابها ، دریاچه ارومیه و تالاب انزلی چه کار کردید؟ برای پرندهها چه کار کردید؟ شما راه اقتصاد سالم مملکت را که میتواند از صنعت شکار و از موهبت الهی برخوردار شود، بستهاید. جوامع محلی به جای اینکه سر زندگیشان باشند در شهرها یک لنگ دستشان گرفتهاند و شیشههای ماشین را تمیز میکنند. شما آنها را به این روز انداختید. شما شکار پرندگانی را که به هر دلیلی بهدلیل انبوهی میتواند شکار شود و پولی از آن عاید مملکت شود جلویش را گرفتهاید. در هر نقطهای چهره منفی گرفتهاید. من به مسائل سیاسی کاری ندارم اما معتقدم همهاش سیاسی است و اگر جریان سیاسی بچرخد به این طرف آقایان ساکت میشوند. جریان مقابل هم از بیعرضگیاش است که ساکت است. خندهدار است که نماینده مجلسی که خودش مقنن است علیه قانون شکار و صید صحبت میکند. بعد اتهام میزنند. مخالفان بحث شکار یا حفاظت منافع محیطزیست در حوزه شکار عقلشان از همه دنیا بیشتر میرسد؟ طرحهایی که میگویید شکست خورده است که فعلا وجود دارد. شما در مورد گراز هم همین نظر را دارید؟
محمدعلی یکتانیک: صددرصد.
محمدحسن کرمانی: گراز مملکت را برداشته است. بنده در آبادان بودم . یک نفر سبزی آورده بود. گفتم مال کجاست؟ گفت از دزفول آورده. گفتم آقا شما چه ارتباطی به دزفول دارید؟ گفت آنقدر گراز هست که نمیتوانیم کشاورزی کنیم. بابت دندان گراز هزار دلار به ما میدهند. آن وقت شما کاری میکنید که قاچاقچی گراز را بزند و ببرد در بازار گوشتش را بفروشد. من یک آدم اهل فن را میآورم و بابت دندان گراز هزار دلار پول به این مملکت، به جامعه محلی به سازمان حفاظت محیطزیست و دولت مالیات میدهد. من که نمیخورم. تازه اصلا من بخورم ایرادی دارد؟ همین گراز دارد در ترکیه 60تا 60تا شکار میشود نسلش هم منقرض نشده و اتفاقی هم نیفتاده است. همین کار در آلمان و اسپانیا هم انجام میشود. من احساس میکنم که به هر حال دوست داریم مخالف باشیم. یک جمعی هم درست میکنیم و در وزارت کشور ، وزارت کار و ان.جی.او ثبت میکنیم و دور هم مینشینیم و اظهارنظری هم میکنیم. تمام قواعد اقتصاد جهانی را هم میخواهیم به هم بریزیم. شما که تجربه دارید کدام نمایشگاه خارجی رفتهاید؟ چندتا آدم دیدهاید؟ یعنی تمام آن آدمها عقلشان به اندازه ما نمیرسد که چندین میلیون یورو در آن نمایشگاهها معامله میشود؟موافقان شکار همه خونفروش هستند؟ هیچکدام دلشان برای محیطزیستشان نمیسوزد و هیچ احساسی برای کشورشان ندارند؟ شما فکر میکنید اینها یکسری آدمهایی هستند که آمدهاند کشور خودشان را آتش بزنند و بروند. اگر اینطور است پس چرا کشورهای پیشرفته آنجا ایستادهاند و ما اینجایم؟ من واقعا متوجه این مخالفتها نمیشوم.
محمدعلی یکتانیک: شما همان اندازه که مرا میشناسید با محیطزیست ایران هم آشنا هستید. همان خارجیها میآیند و پول میدهند و میگویند شما راه اشتباهی که باعث نابودی طبیعت اروپا شد، نروید. میگویند زاگرس و تالابها را حفظ کنید. بماند که ما حتی یک پروژه حفاظتی درست هم نداشتهایم.
محمدحسن کرمانی: آقا در موضوع شکار صحبت کنید. نه زاگرس، نه یوز. هیچکدام به موضوع بحث ما ارتباطی ندارد.
محمدعلی یکتانیک: چرا ارتباط ندارد؟ 40درصد آب فلات ایران را زاگرس میدهد. شما میگویید آنقدر در اروند گراز زیاد شده است که سنگ روی سنگ بند نیست. سبزیخوردن تمام ایران در پاییز و زمستان از خوزستان میآید و کل ایران از دزفول سبزی میگیرد. میدانید چرا آنجا حاصلخیز است؟ بهخاطر اینکه آنجا گراز هست. اگر گراز نبود و زمین را جابجا نمیکرد بیشتر طبیعت سبز خوزستان برهوت میشد و سیلاب هم جذب زمین نمیشد. اگر گراز خاک را در ارتفاعات برهم نزند، پرندهها در زمستان از گرسنگی میمیرند. اینها موضوعاتی است که متأسفانه شکارچیان درک آنرا ندارند و شکارچیانی هم که این موضوع را درک میکنند، سالها پیش از شکار خداحافظی کردهاند. حیوان پیری که از نگاه شکارچیان مثل یک زباله است شاخش چندین هزار دلار قیمت دارد. گونه پیر بهترین و قویترین ژن را دارد چرا باید با شکار حذف شود؟ این کار را طبیعت خودش انجام میدهد. اینها مقایسههای خندهدار است. از اقتصاد سخن میگویید؟ سال گذشته در میانه بهار در فصل زایمان و شیردهی حیات وحش در پناهگاههای حیاتوحش خراسان رضوی، جنوبی، کرمان و یزد برای 110رأس کل و قوچ درست در فصل بهار از سوی سازمان حفاظت محیطزیست پروانه شکار صادر شد. این یک اتفاق تأسفبار و بیسابقه بود. این اسمش اقتصاد نیست. کل درآمدی که پارسال از شکار عاید ما شد، یکمیلیارد و 200میلیون تومان بود. درحالیکه در کرمان یک گروه شکارچی یک قتل عام وسیع انجام دادند و تصاویرش منتشر شد و جمعا 3میلیارد تومان باید جریمه میدادند و با یک میلیون تومان سر و ته آنرا همآوردند؛ یعنی اگر همان یک مورد جریمه را سازمان حفاظت محیطزیست گرفته بود، این همه خونفروشی و فیلم شکار و از بینبردن قبح شکار و تهییج مردم و تحقیرکردن محیطبانان برای کولهکششدن شکارچی خارجی و... مشاهده نمیشد. متأسفانه فنر شکار هم در ایران آزاد است سازمان حفاظت محیطزیست، نه سازمان آموزش محیطزیست و نه سازمان اشتغالزایی است. بلکه سازمانی برای پاسداشت میراث طبیعی کشور است که دارد از دست میرود.
اسرافیل شفیعزاده: این حرفها همه پوپولیستی است که به درد هیچچیز نمیخورد. شما به ما میگویید خونفروش؟
محمدعلی یکتانیک: بله، من هم به شما میگویم خونفروش.
اسرافیل شفیعزاده: خون... شما را ما فروختیم؟
محمدعلی یکتانیک: خون سرزمین مرا فروختید. جنایتی که شما دارید میکنید، از آدمکشی بدتر است.
اسرافیل شفیعزاده: متأسفانه برخی دوستان در ان.جی.اوها پرنده پر میدهند و فکر میکنند اگر فقط غصه یک پرنده را بخورند، کافی است. اما به فکر مسائل اساسی جامعه و رنج مردم نیستند. براساس قانون شکار که قانونگذار گذاشته است، شکار قانون دارد و سازمان حفاظت محیطزیست نیز کارشناس برای صدور مجوز شکار دارد. کارشناسان محیطزیست پس از بررسی میبینند در یک زیستگاه جمعیت افزایش یافته و مجوز شکار صادر میکنند. بنده هم سال گذشته 15مجوز گرفتم. حالا شدم خونفروش، آدمفروش، خائن به طبیعت ایران و... درحالیکه مأمور محیطزیست در این برنامهها حضور داشت. همین 15مجوز را هم آقای کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست به ما داد. بروید یقه ایشان را بگیرید. شما به بنده میگویید خونفروش، ما خون چهکسی را فروختهایم؟ آن پول به منطقه حفاظتشده دهانه حیدری و سازمان حفاظت محیطزیست داده شد و برای حفظ محیطزیست رفت. بحث ما این است که اگر سیاستهایی منطبق با الگوهای جهانی که تأکید بر حفاظت پایدار دارد را دنبال کنیم، مشکل شکار غیرمجاز و حفاظت از گونههای حیات وحش در ایران حل میشود. در غیر این صورت آنهایی که متخلفند و اسلحه هم دارند و منتظر پروانه نیستند هم نیستند که دارند شکار میکنند. ما نمیگوییم دروازههای شکارگاهها را باز کنیم و منابع کشور را هدر دهیم، بلکه میگوییم شکار پایدار کنترلشده به شکل کاملا علمی و متناسب با آنچه در قانون پیشبینی شده است انجام شود. اگر راه قانونی را باز کنند، شکارچی متخلف دیگر جایی برای نابود کردن حیات وحش ندارد. امر منفوری است که شما دروازههای ورود به شکار قانونی را ببندید. میدانید چرا؟ چون آنوقت شکارچیان متخلف و غیرمجاز به جان حیات وحش کشور میافتند. باید با قاچاق و بیقانونی در شکار مقابله شود. از جنجال هم باید دوری کرد. اگر این فعالیت اقتصادی انجام شود، آنوقت جامعه محلی حساس میشود و دیگر یک قوچ یا یک کل را یک تکه گوشت نمیبیند و نمیرود 10کل را در فصل زایش بزند. میخواهید صادرات خاویار هم از فردا ممنوع شود؟ دوستان میگویند از خونفروشی، ارز نمیخواهند. بحث ما این است که اگر این موضوع جا بیفتد، با درنظرگرفتن ملاحظات زیستمحیطی، مردم نسبت ارزش اقتصادی حیات وحش حساس میشوند ودیگر نامردانه به نابودی حیات وحش اقدام نمیکنند. پس اینکه مدام به یکدیگر اتهام ببندیم، درست نیست. ما هم مخالفیم در فصل زایش و اضافه بر ظرفیت شکار انجام شود و اقدام خارج از ضابطه صورت بگیرد. ما موافق آن هستیم که سازمان حفاظت محیطزیست آنقدر مطلع باشد که بتواند مناطق حفاظتشده را مدیریت کند. اما سازمان حفاظت محیطزیست نمیتواند. بودجهاش را هم ندارد. محیطبان هم ندارد. پول بنزین ماشین محیطبانان را هم ندارد. شما به مقوله شکار بهمنزله ابزاری برای مدیریت حیات وحش نگاه کنید. چون گونههایی که شکار میشوند، تجدیدپذیر هستند و محو نمیشوند. پس شکار باید مدیریت شود و ارزش اقتصادی خود را هم بیابد.
هاشم اسدزاده: متاسفانه الان دیگر شکار قانونی در ایران انجام نمیشود و روزانه هزاران گونه حیات وحش که حق حیات دارد، کشته میشوند. ما هم با اینها مخالف هستیم. صنعت شکار در دنیا پول میساخت و اشتغال ایجاد میکرد. ما هم گفتیم در ایران این کار را انجام دهیم. درست هم شروع کردیم. متاسفانه موضوع شکار پیشتر مانند آب حمام بود و بخش دولتی آنرا مال خود میدانست و با آن دوش میگرفت. ما بودیم که گفتیم شکار را قانونمند کنیم که تمام کشور از آن بهرهمند شوند. هر دو- هم موافقان و هم مخالفان- موافق برداشت از حیات وحش پس از پایش و افزایش جمعیت هستند. شکارچیها، طرفداران واقعی محیطزیست هستند و زمستانها علوفه در مناطق پخش میکنند و آبشخور میسازند تا در تابستان هم حیات وحش از دست نرود. کسانی هم که قانون شکار را نوشتند، افراد عاقلی بودند. شما از محیطزیست حفاظت میکنید که از آن برای جامعه محلی بهرهبرداری کنید. مقوله شکار قانونمند با شکارکشی باید تفکیک شود. آنچه ما را آزار میدهد و به کشور آسیب میزند، شکارکشها هستند که نبود ظرفیت حفاظتی در کشور نیز به آن دامن زده است. اصلا قرقها هم برای همین ایجاد شدند که جمعیت حیات وحش برای شکار افزایش یابد.
محمدحسن کرمانی: اگر مسیر شکار قانونی در کشور بسته شود، آنوقت به جای 110پروانه شکار، شکارچیان غیرمجاز 1100حیوان را میزنند. هدف از بستن مسیر شکار قانونی هم چپاول سرمایه ملی است. راه قانونی را میبندند که بتوانند آن کار را بکنند. اگر مسیر شکار قانونی باز شد و شکارچی حرفهای برای شکار رفت، آنوقت قاچاقچی نمیتواند رشد کند. شکارچی حرفهای اصلا گونه نابسامان را شکار نمیکند. چرا سر این مورد دعواست؟ جنگلها را دارند غارت میکنند، چرا همه خوابشان برده است؟ چرا دریاچهها به این وضعیت افتادهاند چرا همه خوابشان برده است؟
محمدعلی یکتانیک: یک میلیون شکارچی دارای شناسنامه و 3میلیون اسلحه مجاز در کشور داریم. این 3میلیون اسلحه مجاز هر سال هر کدام 100فشنگ سهمیه از وزارت دفاع میگیرند. بهنظر شما این رقم بزرگ 300 میلیون فشنگ کجا شلیک میشود؟ ما در کشوری زندگی میکنیم که در حوزه محیطزیست سنگ روی سنگ بند نیست. در این کشور همهچیز دارد نابود میشود و مدیریت وجود ندارد و آمارهای سازمان حفاظت محیط هم که اغراق شده است. قرقهای اختصاصی الان تبدیل به تله شده است. نزدیک مناطق حفاظتشده جانماییهایی انجام میشود و چندین تن علوفه خالی میکنند و آبشخور میسازند و حیوانات را جذب این تلهها میکنند و بعد هم آنها حتی گوشتخوارها را هم به گلوله میبندند. مگر ما بدمان میآید منطقه حفاظتشده بیشتر داشته باشیم؟ از نظر بنده فقط قوچ و میش و کل حیوان نیستند. در این بیقانونی و تخریبی که گریبان محیطزیست ایران را گرفته است، با امر شکار کمک میکنیم که محیط زیست بیشتر به اضمحلال برود. محیطزیست در دنیای امروز جنگ است. حرف و واژه نیست. بروید پارک ملی سرخهحصار را ببینید، این پارک را مثلهاش کردهاند. در پارک ملی لار، حیوانات بیماری گرفتهاند. حیات وحش ما ضعیف شده است. جنگلها دارند تخریب میشوند. درد ما فقط 110پروانه شکار نیست. درد ما نابودی نسل حیات وحش و اکوسیستم در کشور است.
محمدحسن کرمانی: ببینید مسائلی مانند ریزگرد و اینها ربطی به حوزه شکار ندارد. این که میگویید میروند بیرون قرق علوفه میریزند، مگر ما ریختهایم؟ دوستان مدافع محیطزیست که هر روز ما را به فحش میبندید، چرا هدف خودتان را گم کردهاید؟ مگر ما ریزگرد را میآوریم. مخاصمه شما با ما چیست؟
محمدعلی یکتانیک: صنعتیشدن شکار در ایران برای از بین بردن قبح شکار است. جنگ نابرابر با حیات وحش راهانداختهایم. همین چند وقت پیش شکارچی قانونمند که البته مورد احترام هم هست، یک کل را میزند و تقدیم به دوستش میکند. کاری که او میکند، برآیند پیچیدهای است که در جامعه محلی منجر به اعتراض میشود و به همین خاطر میآیند در در یزد یک کل را میزنند و کلهاش را بر تابلوی منطقه بهاباد آویزان میکنند که بگویند شکارچی خارجی میآورید، ما هم هستیم. شکارچی روس آمده است، حیوان ما را زده و در دوربین نگاه میکند و میگوید مردم ایران باید از ما تشکر کنند. محیطبان ما تحقیر میشود و میشود کولهکش. وگرنه اگر قانون واقعی به درستی اجرا شود، من محیطزیستی هم خوشحال از شکار پایدار و قانونمند خوشحال میشوم و ایرادی نمیگیرم.
هاشم اسدزاده رجی؛ او بنیانگذار صنعت شکار ایران از سال 1369 و رئیس موسسه مطالعات استراتژیک صنعت جهانگردی و مدیرعامل تورهای شکار و طبیعت در ایران است
اسرافیل شفیعزاده؛ دانش آموخته اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس توریسم از اسکاتلند و دکترای اقتصاد گردشگری از اسپانیا، او تورآور شکار به ایران است
محمدعلی یکتانیک؛ مهندس محیطزیست، دارای بوردهای تخصصی حیاتوحش و حفاظت از یوزپلنگ در انگلستان و نامیبیا، او هماکنون سرپرست گروه امداد و نجات حیاتوحش کشور است
محمدحسن کرمانی؛ فعال صنعت گردشگری و برگزار کننده تورهای شکار در ایران، او سالها ریاست انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران را برعهده داشت